نظریه های معاصر درباره ی رشد ذهنی
نظریه ژان پیاژه
به نظره پیاژه، کودکان از دو راه به اطلاعات می پردازند؛ یا آن را جذب می کنند یا با آن انطباق می کنند؛ و هر دو این فرایند در تعادل جویی سهیم هستند. به عبارت ساده، هنگامی که کودکان اطلاعات را جذب می کنند آنها را به حقایقی که اکنون می دانند می افزایند؛ وقتی که با اطلاعات انطباق می کنند آنچه را که از قبل می دانند با تجربه جدید جور می کنند.فعالیت ذهنی معمولاً ترکیبی از این دو فرایند را که با هم کار می کنند در بر می گیرد.
مهمترین توانایی های ذهنی در دوران کودکی که باید مورد توجه معلمان یا مربیان قرار گیرند و نشانگر رشد و تکامل شناختی کودکان می باشند عبارتند از: جور کردن یا همتا کردن، جفت کردن روابط مشترک، دسته بندی کردن، ردیف کردن، رده بندی زمانی، و تعیین روابط علت و معلولی ساده.
روان شناسان از این طبقه بندی و نظریه شناختی پیاژه خط مشی های (استراتژی های) زیر را نتیجه گرفته اند:
1. رشد و تکامل هوشی به مواجه شدن با محیط اجتماعی و محیط طبیعی بستگی دارد.
2. رشد و تکامل هوشی مرتباً با انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر بطورثابت پیش می رود.
3-به دست آوردن معلومات تازه ضمن جذب (درون سازی) و انطباق (برون سازی) خاص ناشی از تعادل جویی ساخت شناختی.
4-زبان تسهیل کننده است که اهمیت آن برحسب سطح رشد و تکاملی کودک فرق می کند.
پیاژه رشد و تکامل ذهنی را به چهار مرحله تقسیم می کند که می توان آنها را چنین خلاصه کرد:
مراحل بنیادی |
رفتار معمولاً همراه مرحله |
1- مرحله حسی حرکتی (صفر تا 2 سالگی) |
از شش زیر مرحله ترکیب یافته است که از بازتاب به فعالیت ارادی حرکت می کند، شامل رفتار علت و معلول می باشد و متضمن تعامل های مستقیم با محیط است. |
2- مرحله پیش عملیاتی |
آنچه را که می بیند باور می کند |
3- مرحله عملیات عینی |
احتمالاً این مفاهیم را دریافته و آموخته است: بقا، بازگشت پذیری، انتقال، ردیف کردن و طبقه بندی؛ اکنون باور می کند که طول، جمع، وزن و تعداد ثابت می مانند؛ اصطلاحات رابطه ای از قبیل «بزرگتر از» و «کوچکتر از» را می فهمد؛ می تواند مواد را از بزرگترین مقدار به کمترین مقدار مرتب کند؛ می تواند اشیاء را گروه بندی کند. |
4- مرحله عملیات صوری |
قادر است امکانات و راههای دیگر را در نظر بگیرد. می تواند امکانات فرضی و خیالی را به عنوان پایه ای برای حل نظری مسأله بررسی کند و دنیا را نه آن چنانکه هست بلکه آن چنان که باید باشد می بیند. |
نظریه برونر درباره ی رشد و نمو شناختی
دیدگاه برونر (Jerome Bruner) به راه و روش کودکان در شناخت دنیایی که در آن زاده شده اند توجه دارند. به عقیده او هر نظریه درباره ی فرایندهای رشد و تکاملی باید نکات زیر را در نظر بگیرد:* رشد هوشی با افزایش استقلال پاسخ ها از محرکها مشخص می شود.
* رشد و نمو بستگی دارد به رشد و تکامل خبرپردازی درونی و سیستم انبار کردن که می تواند واقعیت را توصیف کند.
*رشد و تکامل هوشی متضمن افزایش توانایی سخن گفتن با خویشتن و دیگران است که با کلمات و علائم انجام می گیرد.
* برای رشد و تکامل شناختی، تعامل های نظامدار میان مربی و یادگیرنده ضرورت دارد. برونر یادآوری می کند که پدر، مادر، معلم یا هر عضو دیگر جامعه باید به کودک بیاموزد.
*زبان کلید رشد و تکامل روان شناختی است. با این وسیله است که ما با دیگران ارتباط برقرار می کنیم و مفاهیم را می آموزیم.
دیدگاه ویگوتسکی درباره ی رشد و تکامل شناختی
ویگوتسکی(Lev Vygotsky) روان شناس روسی معتقد است که محیط اجتماعی کودک، نقش خاصی در رشد و تکامل شناختی دارد. بنظر او کودکان از اطرافیان و محیط اجتماعی، که منبع همه مفاهیم، افکار، مهارتها و گرایش ها هستند، یاد می گیرند. ویگوتسکی روی نقش بزرگسالان در اثرگذاری روی رشد و تکامل شناختی کودکان تأکید می کند.کاربردهای افکار و عقاید پیاژه، برونر، و ویگوتسکی در تدریس
از مطالعه رشد وتکامل شناختی از دیدگاه سه دانشمند مذکور چند کاربرد زیر نتیجه می شوند:1. باید دریافت که کودکان چگونه فکر می کنند.
2. باید مواد و موضوعات واقعی را بکار برد.
3. آموزش باید زنجیره ای باشد.
4. تجربه های تازه را باید معرفی کرد.
5. باید یادگیری گام به گام را عملی کرد چون کودکان برای یادگیری به فرصت ها نیاز دارند.
6. جنبه و جهت اجتماعی یادگیری فراموش نشود.
7. خطاها یا اشتباهات را باید تحلیل کرد.(1)
پی نوشت ها :
1. Gage, N.L. and Berliner, David c (1989): Educational Psychology U.S.A.
منبع مقاله :شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1385)، روان شناسی رشد، تهران: نشر اطلاعات، چاپ نوزدهم 1388
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}